۱۳۹۵ تیر ۲۲, سه‌شنبه

مهم و قابل توجه دوستان عزيز و گرامي



مهم و قابل توجه دوستان عزيز و گرامي



با سلام و پوزش از دوستان كانال جامعه فرهنگيان ايران
متاسفانه در اثر يك اشتباه تعدادي از دوستان كانال حذف شده اند كه لطفا پوزش من را بپذيريد و مجددا كانال را جوين كنيد
باتشكر جامعه فرهنكيان ايران
آدرس تلگرام جامعه فرهنگيان ايران
@alborzkoha
https://telegram.me/IranianCulturalSociety
دوستان عزيز به كانال تلگرامي جامعه فرهنگيان ايران بپيونديد و تازه ترين خبر ها را داشته باشيد

ازدواج دختران ٧ تا ١١ ساله در یک روستا


ازدواج دختران ٧ تا ١١ ساله در یک روستا


ـ ۲۴ ساله بود، از خدمت سربازی که برگشت با کودکی ٩ساله از اهالی روستا نامزد شد. ۶سال بعد به خانه بخت رفتند. جوان سیاه‌سوخته‌ای است لاغر که همه حواسش را داده به پیچ جاده‌ که در هر خمش انبوه درختان سبز و باغ‌های پربار نمایان است. آرام می‌راند. حالا ٣١ ساله است و پدر ٢ فرزند ۵ و یک‌ ساله. عروس ١۵‌ساله زود مادر شد و مرد جوان به یاد می‌آورد که چقدر از شکم‌درد به خود می‌پیچید. «دل‌دردش عصبی بود بیشتر. دکتر گفت رگ‌هاش ملتهب می‌شن و بچه تو شکمش اذیتش می‌کنه.»
 راننده می‌گوید همه‌ دختران روستا که در کودکی عروس می‌شوند، این دردها را تجربه می‌کنند. در پسک‌سفلی کمتر دختری کلاس پنجم ابتدایی را تمام می‌کند و پا به مقطع راهنمایی و دبیرستان می‌گذارد. دهیار می‌گوید: «دختری که تا پنجم ابتدایی درس‌ خوانده، انگار لیسانس گرفته.»
در آخرین پیچ جاده باغداران در کامیون‌ها آلبالو و گیلاس‌های گوشواره‌ای بار می‌زنند. کمی جلوتر میدان روستای پسک‌سفلی از توابع شهرستان خوی در استان آذربایجان‌غربی پیدا می‌شود. مسیر ١١ روستا از این‌جا می‌گذرد. پسک مرکز دهستان است  با ٢‌هزار و ٣۵٠ نفر   (٧۵٠ خانوار) جمعیت.  به‌ گفته مرادلو، دهیار «روستا دارای مدرسه ابتدایی و راهنمایی است. مدرسه راهنمایی مختص پسران است، دختران به دلیل نبود مدرسه راهنمایی دخترانه در سن پایین به ازدواج ناخواسته تن می‌دهند و مدرسه را ترک می‌کنند. این باعث می‌شود خانواده‌ها درگیری و طلاق داشته باشند و به تبع آن فرزندان‌شان آواره شوند و  اختلاف خانوادگی و تنش اجتماعی بیشتر شود.»
آمار رسمی وزارت آموزش و پرورش در سال ١٣٩۵ نشان می‌دهد که از ٢١۶دانش‌آموز پسک‌سفلی، ٩۶ دختر و ١٢٠پسر در مدرسه ابتدایی درس خوانده‌اند. در مدرسه‌ راهنمایی هم فقط ۴۵دانش‌آموز پسر درس خواندند. دانش‌آموز دختر راهنمایی و متوسطه  هم ندارد.
طلاق کودکان روستا
پاکنهاد، مشاور و مدرس خانواده می‌گوید در این روستا زنان جوانی هستند که عروس و داماد و نوه دارند. چند طلاق هم در سال‌های اخیر به ثبت رسیده. علت یکی از طلاق‌ها عروسک‌بازی دختر در خانه شوهر بوده. «می‌گویند بچه صبح که بیدار می‌شد دنبال عروسکش می‌گشت، به همین خاطر طلاقش دادند.»
دخترک دیگری از شوهرش خواسته برایش پفک بخرد. درخواستی که هر روز در خانه‌ پدرش داشت، اما این بار شروع یک دعوای خانوادگی و درنهایت طلاق بود.
شش ماه پیش همایش آسیب‌های اجتماعی در پسک برگزار شد. رئیس اداره آموزش‌وپرورش شهرستان خوی به همراه مشاور هسته مشاوره هم در این همایش حاضر شدند که به اولیا بگویند کودکان‌شان را به ازدواج ناخواسته مجبور نکنند.
مسجد روستا پر از مردهایی بود که به سخنران‌ها چشم دوخته و تسبیح می‌گرداندند. بعد از مسئول نیروی انتظامی، رئیس آموزش‌وپرورش و روحانی روستا نوبت به پروین ‌پاکنهاد، مشاور و مدرس خانواده رسید.
پیش از این مشاوران مرد برای گفت‌وگو با اولیا رفته ‌بودند اما این بار مدیر مدرسه خواهش کرده بود یک مشاور زن به روستا بیاید. پاکنهاد پذیرفت که همراه هیأت مسئولان به روستا برود. اول از سخن گفتن امتناع کرد و گفت تا وقتی مادران در این جلسه نباشند، صحبت نمی‌کند. پنجره‌ نمازخانه بالا را نشان دادند که چند زن از آن سرک کشیده بودند.
پاکنهاد به روستاییان اعتراض کرد که چرا با وجود امکانات رفاهی مناسب در روستا، کمتر کسی به سوادآموزی کودکان علاقه دارد. «این همه کافی‌نت، قهوه‌خانه‌ها، ماهواره، چرا یک دکه روزنامه‌فروشی نیست، کسی کتاب و روزنامه برای خانه‌اش نمی‌خرد. چرا دختران را در کودکی مجبور به ازدواج می‌کنید.» مردها سر تکان می‌دادند که «حق ‌داری.» اما در پایان همه گفتند تا وقتی مدرسه‌ راهنمایی دخترانه ساخته نشود، کسی نمی‌تواند جلوی این روند را بگیرد.
برای پایان‌دادن به این ازدواج‌ها تصمیم بر این شد که اهالی ۵٠‌میلیون تومان جمع کنند تا خیری هم به کمک بیاید و باقی‌ هزینه‌ها را بپردازد اما از بخت بد ‌سال گذشته محصول روستاییان را سرما زد و فقط ١٧‌میلیون تومان کمک مردمی جمع شد و دهیار هم این مبلغ را به روحانی روستا داد تا صرف توسعه خانه بهداشت روستا شود.
هیچ بعید نیست دختران خندانی که در کوچه‌ها جست‌وخیز می‌کنند و خانه دهیار را نشان می‌دهند، ‌سال دیگر در مدرسه نباشند. این رسم ٢٠، ٢۵ ساله‌ای است که کسی نمی‌داند چطور در پسک باب شد. دهیار در را باز می‌کند و زن و ٢ کودک و گل‌های وحشی باغچه سلام می‌کنند.  غروب است، در بهارخواب زیرانداز می‌اندازند و تا آسمان سیاه می‌شود، از مشکلات روستا می‌گویند. «این هم بدبختی ما است. بارها از مردم خواستیم این کار را نکنند. تبعاتش را گفتیم. از مرکز بهداشت شهرستان آمدند و انواع بیماری‌ها را گفتند اما کسی گوشش بدهکار نبود. دختران روستا واقعا تیزهوشند اما متاسفانه حمایت نمی‌شوند.»
رویا و یاسین روی پله‌ها بازی می‌کنند. روزهای آخر رمضان است. از بلندگوی مسجد آواز ربنای شجریان بلند می‌شود و لای سپیدارها می‌پیچد. اعتراض‌های دهیار تا امروز نتیجه نداده. «وقتی چیزی عقیده شد مشکل می‌شود تغییرش داد.  من هر چه به  اهالی می‌گویم آنها جواب می‌دهند که هروقت مدرسه ساختید، ما دختران‌مان را می‌فرستیم. از آن طرف آموزش‌وپروش می‌گوید شاگرد بدهید تا ما مدرسه بسازیم. از طرف دیگر روستاییان اختلاط دختر و پسر را قبول ندارند و خیلی حساس هستند که دختران بعد از کلاس سوم و چهارم باید جدا شوند. امسال فکر کنم حداکثر ٢نفر برای کلاس پنجم ثبت‌نام کردند و ما نمی‌دانیم چطور برای ٢نفر کلاس مجزا برگزار کنیم. متاسفانه ما همه‌جا نامه دادیم. دوران احمدی‌نژاد به رئیس‌جمهوری، به فرمانداری، مدیر آموزش ابتدایی  و همه مسئولان نامه نوشتیم و آنها را درجریان گذاشتیم. در آخرین همایش پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی هم مشاور آمد و از نزدیک وضع را دید.» بچه‌ها زود ازدواج می‌کنند و زود هم بچه‌دار می‌شوند. دهیار که متولد ۵٢ است زیر بار ازدواج زودهنگام نرفت و همین باعث شد مشکلاتی در خانه داشته باشد. «من سنت‌شکنی کرده بودم. در خوی دیپلم گرفتم و به دانشگاه رفتم  و ادبیات فارسی خواندم.»
وضعیت آموزش پسرها بهتر از دختران است اما کمتر کسی در این روستا دیپلم می‌گیرد و پا به دانشگاه می‌گذارد. می‌گوینداین روستا یک دختر دانشجوی پرستاری دارد اما همسایه‌ها او را نمی‌شناسند. یکی از زنان که در درگاه خانه‌اش ایستاده می‌گوید حتما کسی به خواستگاری‌اش نیامده. می‌گوید و در را می‌بندد. گفت‌وگو ناتمام می‌ماند. اهالی روستا، شهیندخت مولاوردی، معاون رئیس‌جمهوری را می‌شناسند که از اهالی شهرستان خوی است و در رشته حقوق درس خوانده. دهیار روستا بارها به آنها یادآوری کرده که «او همشهری ما است. از خانواده خیلی مرفهی هم نبوده. خودش خواسته و درس خوانده.»
روحانی روستا هم راضی نمی‌شود به مراسم قندشکنی دختران زیر ١۴‌ سال خاتمه دهد. او بارها به مشاورانی که از خوی آمده‌اند و مسئولان مدرسه گفته تا وقتی مدرسه نیست و والدین می‌خواهند فرزندان‌شان ازدواج کنند، مراسم قندشکنی برگزار می‌شود. مرادلو امیدوار است با ساخت  مدرسه قضیه حل می‌شود: «شاید بشود با نسل آینده حرف زد.»
دختران پسک‌ سفلی در سن ٧ تا ١١سالگی نامزد می‌شوند. مراسم قندشکنی با حضور روحانی روستا برگزار می‌شود. صیغه شرعی خوانده می‌شود و عروس و داماد ٣، ۴ سال بعد زندگی مشترک را آغاز می‌کنند. این‌گونه است که قانون ممنوعیت ثبت ازدواج‌های زیر ١۵‌ سال راهی برای حل مشکل این دختران نمی‌تواند باشد. به گفته دهیار، اهالی دفترخانه‌ای را در ارومیه دارند که می‌تواند قوانین را نادیده بگیرد. در پسک‌سفلی کسی از قانون «برخورد قضائی و قانونی با والدینی که مانع تحصیل فرزندان خود می‌شوند» چیزی نشنیده.
دهیار یکی از بستگانش را به یاد می‌آورد که در ١١ سالگی نامزد شد و ١۴ ساله بود که عروس شد. چند ماه بعد داماد گفت این زندگی را نمی‌خواهد و این ازدواج تحمیلی بوده. «این تجربه باید برای مادری که خودش به اجبار ازدواج کرده عبرت شود و جلوی این اتفاق را برای نسل بعدی بگیرد. نتیجه طلاق آوارگی و اعتیاد است؛ اگر این را بداند شاید این کار را با فرزندش نکند.»
زن دهیار می‌گوید الان جلوگیری از ازدواج کودکان چندان هم راحت نیست «وقتی دختری به ١۴سالگی برسد و  ازدواج نکرده باشد، همه می‌گویند حتما عیب و ایرادی داشته که ازدواج نکرده. اهالی این‌جا مقرارات سفت و سختی دارند.»
کودکانی که پیر می‌شوند
می‌گویند عروسی تازه‌ای در راه است. دختری که سوم ابتدایی است قرار است به‌زودی نامزد شود. یکی دیگر را مثال می‌زنند که در ١٢ سالگی ازدواج کرد و حالا در ٢۶ سالگی مادر کودکی ١۴ ساله است که بعید نیست همین روزها ازدواج کند. «زن برادر خودم یک پسر ١٠ ساله دارد و یک پسر ۵ ساله. خودش ٢٠ ساله است. همه این طورند. یواش‌یواش باید این فرهنگ عوض شود. شاید اگر مدرسه بسازند کمی بهتر شود. دخترانی که راضی به ازدواج نشوند باید ١٠ کیلومتر بروند خوی و درس بخوانند.»
زن دهیار می‌گوید دخترکانی که زود مادر می‌شوند اغلب دچار بیماری‌اند. «دندان‌ها و موهایشان می‌ریزد. شکم‌شان درد می‌کند. خیلی زیاد هم مریض می‌شوند. بعضی در خانه شوهر عادت‌ماهیانه می‌شوند. لاغرند، بچه‌هایشان هم ضعیف است و قدشان کوتاه می‌ماند. دخترها معمولا با مادرشوهر زندگی می‌کنند. چند ماه اول از آنها نگهداری و پذیرایی می‌شود اما بعد همه کارهای  می‌افتد گردن آنها. روحیه‌شان خراب است و عصبی هستند. زود پیر می‌شوند.»
کودک‌مادران صبح زود روانه‌ باغ‌های گیلاس‌ و زردآلو می‌شوند و غروب با باری از خستگی به خانه بازمی‌گردند. شاید هیچ‌کدام گیلاسی به گوش‌هایشان آویزان نکنند. شاید یادشان برود میان چینش میوه‌های نورس دانه‌ای به دهان بگذارند.
دختر دهیار شانه چسبانده به شانه مادر. مادر می‌گوید من نمی‌خواهم این دخترم زود ازدواج کند. دلم می‌خواهد پیشرفت کند و سرش به درس خواندن گرم باشد اما دخترهای این روستا خیلی زود درگیر مسائلی می‌شوند که برای کودکان مناسب نیست. «دخترم گاهی چیزهایی از صحبت‌های بچه‌ها می‌گوید که به‌نظرم مناسب این سن نیست. ١۴ ساله که بشوند به این فکر می‌کنند که چرا به خانه شوهر نرفته‌اند. غصه‌دار می‌شوند.»
دهیار می‌گوید بیشتر مشکلات به‌خاطر دیدن سریال‌های ترکیه‌ای از ماهواره است که موضوعات مناسبی ندارند. «تماشاگران این سریال‌ها مسائل منفی را برداشت می‌کنند، اگر سواد داشته باشند، این چیزهای منفی را نمی‌بینند.»
می‌گویند به جز پسک، ازدواج اجباری در سن پایین در روستاهای دیزج‌دیز و عذاب هم باب شده. عذاب همان روستایی است که قتل دختری به ‌دست پدرش چند هفته پیش خبرساز  شد.
به‌گفته راننده جوان ازدواج کودکان پسک فقط در یک مقطع ۶ماهه متوقف شد. وقتی که حاجی قلی‌زاده، دادستان خوی در یکی از سخنرانی‌هایش تهدید کرد که هرکس کودکش را مجبور به ازدواج کند، بازداشت می‌کند. «تا ۶ماه خبری نبود اما بعد از این‌که او ترور شد باز هم این اتفاق افتاد.»
جوان می‌گوید: «چون تعداد پسرها ‌اینجا بیشتر از دخترهاست، پسرها حتی اگر شده با دختری ٧ساله نامزد می‌کنند، چون ممکن است پسری برود خدمت و دختری پیدا نکند. رسم است که پسر وقتی زن می‌گیرد باید پیش خانواده داماد زندگی کنند، به خاطر همین چون از اختلاف می‌ترسند، هیچ وقت از خانواده‌ غریبه زن  نمی‌گیرند. وقتی هم پسری را خانواده‌ای بشناسند و با خانواده‌اش موافق هستند، دخترشان پنج‌ساله هم باشد، می‌دهند. همین که بدانند پسر زنش را کتک نمی‌زند و پدر و مادرش خوب هستند، کافی است.»
مرد دیگری از اهالی می‌گوید این‌جا مردم دوست ندارند غریبه‌ای وارد روستا شود و به واسطه این وصلت، زمین‌هایشان به دست غریبه‌ها بیفتد.
دانش‌آموزان و والدین:  عوامل فرهنگی
سیما اصلانی، پژوهشگر و کارشناس مشاوره نخستین کسی بود که مسأله ازدواج کودکان در این روستا را بررسی کرد، آن هم در سال ٨٧-٨۶. موضوع پژوهش «علل ترک تحصیل دختران روستای پسک» است. اصلانی حالا پس از ٧‌سال و بعد از این پژوهش از ادامه این روند ازدواج کودکان باخبر است و با تاسف سر تکان می‌دهد. این پژوهش به تهران هم رسیده اما تا امروز اقدام خاصی برای توقف آن انجام نشده.
اصلانی به جست‌وجوی این بوده که بداند از میان عوامل بازدانده اقتصادی، فرهنگی و آموزشی کدام دلیل سبب ترک‌تحصیل دختران این روستا شده  و چرا از بین ۵٩ نفر دختر ثبت‌نامی در پایه اول ابتدایی فقط ١٠ نفر به پایه پنجم رسیدند و هیچ یک از این ١٠ نفر هم در پایه راهنمایی ثبت‌نام نکردند.
او با همه ١۶٠ نفر دانش‌آموز مدرسه دخترانه ابتدایی مصاحبه کرد، با اولیا و دانش‌اموزان حرف زد و به این نتیجه رسید که نخستین عامل بازدانده عوامل فرهنگی و سپس عوامل آموزشی دلیل ترک‌تحصیل بوده. عوامل بازدارنده اقتصادی نقشی نداشته است. والدین و دانش‌آموزان در مورد دلیل ازدواج زودرس در روستایشان چه فکر می‌کنند. دلایل در لابه‌لای خطوط و اعداد جدول‌های پژوهش اصلانی عنوان شده. نظرات دانش‌آموزان و والدین هم در این مورد خیلی به هم نزدیک است. ٣۶‌درصد از دانش‌آموزان مدرسه در پاسخ، میزان ارتباط میان بین عوامل بازدانده آموزشی و ترک‌تحصیل را خیلی زیاد دانستند، ١٠,۵‌درصد زیاد و ١١‌درصد تا حدودی. والدین: ٣٣‌درصد خیلی زیاد، ١٢‌درصد زیاد و ١٢‌درصد تا حدودی.
در مورد رابطه‌ عوامل فرهنگی و ترک‌تحصیل هم ۶۴,۵‌درصد از دانش‌آموزان پاسخ دادند خیلی زیاد، ۶‌درصد زیاد و ١٠‌درصد تاحدودی. والدین: ۶٣‌ درصد خیلی زیاد، ٩ ‌درصد زیاد و ١١ ‌درصد تا حدودی.
اولیا بر این باورند که عوامل بازدارنده فرهنگی از دست دادن فرصت‌های مناسب برای ازدواج، بهانه‌تراشی و ممانعت ریش‌سفیدان، مردسالاری و تبعیت خانواده‌ها از یکدیگر اسباب ترک تحصیل دانش‌آموزان دختر است. نیمی از دانش‌آموزان هم هیچ نقشی را به‌عنوان عامل بازدارنده اقتصادی (از جمله فقر خانواده و نیاز به کمک دختر یا نبود شغل مناسب) موثر ندانسته‌اند، اولیا هم همین‌طور.
دختران در گفت‌وگو با اصلانی به معرفی‌نشدن الگوی مناسب افراد تحصیلکرده از سوی مسئولان آموزشی و ندادن تذکر مسئولان آموزشی اشاره کرده‌اند. به‌گفته آنها مختلط ‌بودن دانش‌آموزان پسر و دختر  هم از دلایل آموزشی است.
در بخش عوامل فرهنگی اشاره کرده‌اند به حاکمیت تفکر سنتی در مورد بی‌فایده بودن تحصیل برای دختران،  تأثیرپذیری والدین از یکدیگر و نداشتن آگاهی‌های مذهبی و علمی.
در این تحقیق مشخص شده والدین به دلیل ترس از دست‌دادن امکان ازدواج مناسب قبل از ١٢سالگی دچار دستپاچگی شده و در ازدواج زودتر از موعد کودکان‌شان مصمم‌تر می‌شوند. بهانه‌تراشی و ممانعت ریش‌سفیدان هم بر وحشت اولیا افزوده و خانواده‌ها را در رقابت و تبعیت خانواده‌ها از یکدیگر تشویق می‌کند.
آنها در ‌ سال ٨٧ هم در جلسات مشاوره گروهی اداره آموزش‌وپروش و هسته مشاوره برای از بین بردن فرهنگ ازدواج زودرس اشتیاق نشان داده و از اجبار کودکان به ترک تحصیل اظهار ندامت هم کرده‌اند اما این داستان همچنان ادامه پیدا کرد و میوه‌های نورس را پیش از بارورشدن چیدند.
در پژوهش اصلانی به مشکلات جسمی و عاطفی هم اشاره شده، مسائلی که والدین در به‌وجود آمدنش مقصر بودند اما خود دیگر قادر به کنترل آن نیستند.
اصلانی که خود از زنان تحصیلکرده شهرستان خوی است، اظهار نگرانی می‌کند که با انتشار این پژوهش و گزارش به چهره فرهنگی شهرستان خوی خدشه وارد نیاید. او حضور مولاوردی را در هیأت دولت یادآوری می‌کند و امیدوار است ازدواج زودهنگام دختران پسک روزی متوقف شود.
همسران کودک، مادران کودک
اغلب دختران روستا با پسرانی ١٠ ‌سال بزرگتر از خود ازدواج می‌کنند. پدیده «همسران کودک» به جز این‌که خود  یک مسأله اجتماعی است، مسأله دیگری را هم نشان می‌دهد: «تعداد «مادران کودک» با ۵/۶ برابر فزونی نسبت به «پدران کودک» گویای این مهم است که دختران خردسال و کودک در سنین ١٨-١٠ سالگی، عمدتا (۸۵ درصد) همسر مردانی شده‌اند که در سنین بالای ۱۸‌ سال قرار دارند و فقط ۱۵ ‌درصد از این قشر کودکان با کودکان هم‌سن‌وسال یا هم‌نسل خود ازدواج کرده‌اند.»
همسرکودکان خیلی زود تبدیل می‌شوند به مادرکودکان و این آغاز چالش سلامتی‌شان است. پس از سیستان‌وبلوچستان، استان‌های خراسان‌رضوی و خوزستان با ١۵٨مورد، آذربایجان‌شرقی ٩٩ مورد، آذربایجان‌غربی ٩٠مورد و کرمان با ٨٧مورد به ترتیب بیشترین آمار تولد نوزاد از مادران کم‌سن را در ٩ماهه نخست ‌سال ٩٣ دارند.
کودکان می‌توانند خانواده‌ای سالم، کارآمد و با کارکرد مثبت بنا کنند؟ ثریا عزیزپناه، عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان می‌گوید، نه. «اگر کودک دچار آسیب‌هایی همچون تجربه زودهنگام جنسی، بارداری و زایمان زودهنگام یا تحمل خشونت از طرف همسر یا افراد خانواده وی شود، به‌طور قطع این موضوع منتهی به آسیب‌های جدی می‌شود که براساس آن ممکن است؛ کودک‌همسر یا کودک‌مادر به خود یا دیگران آسیب‌های جدی وارد کند و این آسیب‌ها می‌تواند به سطح جامعه تسری یابد.» اقتصادانان آموزش‌وپرورش هم معتقدند که سرمایه‌گذاری در آموزش دختران، پربازده‌ترین سرمایه‌گذاری در جهان درحال‌توسعه است. اما اهالی پسک این نظر را باور ندارند و بهبود وضع کودکان و خانواده را در ازدواج زودهنگام می‌بینند.
آلبالوها بر شاخه، زیر نور چراغ‌ها برق می‌زنند. راننده جوان به جاده اصلی خوی می‌رسد. نیش‌ترمزی می‌زند و می‌پرسد: «شاید اگر مدرسه درست کنند، مشکل حل شود.»

۱۳۹۵ تیر ۱۲, شنبه

مژده ، مژده ، بهار ازادي در پييش است

مژده ، مژده ، بهار ازادي در پييش است

 


مقاومت ميوه دارد ، ميوه هاي بسيار شيرين و رنگارنگ ،ازادى زندانى يكي از ميوه هاي مقاومت است اما بهترين ميوه ى مقاومت ازادي ملت از بند استبداد است. با جعفر تماس گرفتم چقدر خوب حقيقت را بيان كرد ٦٣ روز اعتصاب غذايش را با ٥٠ سال عمرش عوض نميكند.ميگويد بهترين ايام عمرم همين ٦٣ روز اعتصاب غذا بوده است . او نه تنها از انرژيش ذره اى كم نشده بود بلكه در مقابل هزار هزار دزدى حاكمان هزار هزارانرژى به كارگر و معلم وهمه براي رسيدن به ازادي داده است. مقاومت با هر شكل و شمايلى شيرين است انهاييكه در مقابل استبداد به هر شكلي مقاومت ميكنند براي هميشه در تاريخ ايران ونزد بشريت افتخار آفرين خواهند بود. درود بر شما اى ياران مقاومت در هر جاي جهان كه بسر ميبريد چه در داخل زندان و يا بيرون از آن ، داخل ايران يا خارج از ايران. درود بر زندانيانى كه از درون زندانها با اعتصاب غذاى خود مظلوميت يك ملت به بند كشيده شده را به جهانيان معرفي ميكنند. درود و هزاران درود بر آنان كه نميتوانم ازهمه نام ببرم اما خانم نرگس محمدي اين زن شجاع كه از هفتم تير در اعتصاب غذا بسر مي برد و جرمش دفاع از حقوق بشر است را فراموش نميكنيم.
مژده ميدهم مژده: بهار ازادي در پيش و نزديك است . زمانيكه زندانيان با اعتصاب غذا از درون زندانها صدايشان را بگوش نه تنها ملت ايران كه جهانيان مي رسانند يعني ملت بيدار است.يعني بهار ازادي در پيش است. باز بزودي مردم شعار خواهند داد: در بهار ازادي جاى شهدا خالى . اينبار ديگر كشور اصلا بسوي استبداد نخواهد رفت ، استبداد در كشور براي هميشه عقيم خواهد شد . ديگر زنداني سياسي نخواهيم داشت روزنامه ها و راديو و تلويزيون هاي احزاب و بخش خصوصى همه و همه ازاد خواهند بود. بيكاري و تورم ، فساد ، دزدى ، رشوه و حقوق هاي ماهيانه ى چند صد مليونى و ...نخواهيم داشت. اقوام ايرانى ، اديان ايرانى و غير ايرانى و خلاصه همه و همه ازاد و كشور گلستان خواهد شد.ادرس سايت www.aftab-chorasan.blogspot.de)
سيد هاشم خواستار نماينده ي معلمان در كانون صنفي فرهنگيان خراسان(زنده باد زندان تا بر قراري دموكراسي)
آدرس تلگرام جامعه فرهنگيان ايران 
@alborzkoha
https://telegram.me/IranianCulturalSociety
تازه ترين خبرهارا ازاين كانال دنبال كنيد

۱۳۹۵ تیر ۹, چهارشنبه

#‏#‏ايران  - تجمع و درگیری #دانشجویان با #بسیجیها و مأموران حراست در 
#دانشگاه #امیرکبیر #تهران



ساعت 9 صبح روز سه‌شنبه 8 تیر 1395 در دانشگاه امیرکبیر تهران، در پی تجمع بسیجیهای دانشگاه به همراه برخی از مزدوران لباس‌شخصی غیردانشجو در سالن اصلی دانشگاه، دانشجویان نیز در مقابله با آنان در حیاط دانشگاه تجمع کردند. اعتراض بسیجی‌ها، به تصاویر منتشر شده از افطاری مختلط جمعی از دانشجوها در رستوران دانشگاه در این هفته بود. از آن روز، دسته‌های مختلف بسیجی، نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند و خواهان برخورد با دانشجویان شدند. دانشجویان نیز پس از دیدن این اقدامات خودسرانه بسیجی‌ها، و همکاری حراست با آنان، وقتی دیدند اجازه تجمع به دانشجویان نمی‌دهند در راهروها و در حیاط دانشگاه تجمع کردند و شعار 'دانشجوی افراطی، اخراج باید گردد' سر دادند و بدین ترتیب، انزجار خود را از ادامه روند سرکوبگرانه نشان دادند.مزدوران حراست پس از یک ساعت با کمک نیروی انتظامی به تجمع دانشجویان حمله کردند
آدرس تلگرام جامعه فرهنگيان ايران 
@alborzkoha
https://telegram.me/IranianCulturalSociety
تازه ترين خبرهارا ازاين كانال دنبال كنيد


#‏ايران - تجمع #اعتراضي #دانشجویان و #فارغ التحصیلان رشته #تغذیه به سیاستهای #وزارت #بهداشت



روز چهارشنبه 9 تيرماه 95 جمعي از دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته تغذیه به سیاستهای وزارت بهداشت نسبت به این رشته در شهرک غرب مقابل وزارت بهداشت دست به تجمع اعتراضي زدند
آدرس تلگرام جامعه فرهنگيان ايران
@alborzkoha
https://telegram.me/IranianCulturalSociety

تازه ترين خبرهارا ازاين كانال دنبال كنيد

۱۳۹۵ تیر ۱, سه‌شنبه

از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی حمایت کنیم.محمود صالحی


کارگران مردم آزاده و تشکل های کارگری


به دنبال اعلام اعتصاب غذا از سوی اسماعیل عبدی معلم زندانی و جعفر عظیم زاده کارگر زندانی در تاریخ ۱۰/۲/۹۵ هر چند اسماعیل عبدی بعد از مدتی با قرار وثیقه از زندان آزاد شد، اما جعفر عظیم زاده تا این تاریخ هنوز در اعتصاب غذا بسر می برد و به دلیل بی توجهی مسئولان مربوطه جان این انسان شریف و مقاوم در خطر جدی است. 
با اعلام اعتصاب غذا از سوی جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی رفته رفته پرده از چهره تعدادی از گرایشات موجود در جامعه برداشته شده و حقیقت از میان ابرهای تیره و تار نمایان شد. افرادی که در چند سال اخیر خود را بنام فعال کارگری و سیاسی به جامعه معرفی کرده بودند و داد و فریاد راه انداخته بودند که به کار جمعی و خرد جمعی اعتقاد دارند و طرفدار طبقه کارگر هستند. آهسته آهسته چهره واقعی اشان آشکار شد. من گمان نمی کردم که حمایت ما در خصوص اعتصاب غذای جعفر عظیم زاده که پرچمدار یک خواسته به حق و مشخص است ، ضرری برای این اشخاص که خود را با جنبش کارگری تداعی می کردند، داشته باشد. اینک دیده می شود که حمایت از اعتصاب زندانیان سیاسی و یا همراه بودن با آنان، منافع تعدادی از این افراد را به خطر انداخته و قلم فرسایی کرده و اعلام می نمایند که جعفر عظیم زاده رهبر و وارث ما نیست و.... بلی این درست است که جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی رهبر و وارث ما نیستند و همه ما نیز بر این امر واقفیم.واما سئوال من از شما ها این است. آیا خواسته های جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی هم خواست شما نیست؟ اگر واقعا" خواست شما ها نیست اعلام کنید و رو به جامعه بگوید که خواست زندانیان اعتصابی غیر مشروع و هیچ ربطی به شما وهمفکرانتان ندارد و برخورد قوه قضائیه با کارگران و زندانیان سیاسی درست و مشروع است. همه ما شاهد آن هستیم که ده ها نفر اززندانیان سیاسی بعد از اتمام احکام تحمیلی از زندان آزاد نشده اند و پرونده جدید برایشان تشکیل شده است.صدها کارگرفقط بخاطر اعتراض به وضعیت کار و معیشت خود بازداشت و پرونده امنیتی برای آنان تشکیل داده و به زندان های سنگین محکوم و یا آنان را به جریمه نقدی و شلاق محکوم کرده اند.همه ما می داینم که هر کارگری اقدام به تشکیل تشکل کارگری کند، در قدم اول او را از کار اخراج و مورد تعقیب نهادهای امنیتی کشور قرار می گیرد.در این مورد صدها پرونده برای کارگران معترض در مراجع قضایی و امنیتی تشکیل شده ودارای پرونده مفتوح شده اند. از همه مهمتر همه ی ما اطلاع داریم که آن دستمزدی که از سوی شورای عالی کار تعینب شده سه فقره زیر خط فقر است و در مقابل مسئولان دولتی حقوق های نجومی دریافت می کنند و..... بلی آقایان انقلابی و آقایانی که به خرد جمعی اعتقاد دارید، ولی در عمل ضد خرد جمعی هستید. بالای سر شما ها و دوستانتان یک عده انسان فداکار با مشت های آهنین ایستاده اند و اقدامات ضد کارگری شما ها را عقیم کرده اند. یعنی شما ها در طول ۵۱ روز اعتصاب غذای جعفر عظیم زاده یک بار هم به فضای مجازی سرکی نکشیده اید؟ تعجب می کنم !!! چون شما ها مثل کرم فضای مجازی همیشه حضور دارید و امروز در برابر این واقعیت سکوت کرده اید. ما ،خوب میدانیم شماها از چه چیزی نگران هستید. شماها عملا نمی توانید دوش به دوش این افراد فداکار وانقلابی قدم بردارید و به همین خاطر به مخالفت برخواسته اید. واقعا" جای بسی تاسف است که این همه جرم و جنایت از دید شما ها پنهان است . ولی ....در پایان باید عرض کنم که جعفر عظیم زاده رهبر من نیست، اما خواستی که جعفر عظیم زاده رو به جامعه سرمایه داری و مسئولان مربوطه اعلام کرده است، خواست من و همه کارگرانی است که برای برابری مبارزه می کنند. بر همین اصل و با تمام توان از خواست جعفر عظیم زاده حمایت کرده و خواستار لغو اتهام امنیتی از پرونده کلیه کارگران و معلمان کشور هستم. زندانی سیاسی آزاد باید گردد
محمود صالحی
@alborzkoha
https://telegram.me/IranianCulturalSociety۳۰/۳/۹۵


۱۳۹۵ خرداد ۲۷, پنجشنبه

چرا دزدان ميلياردي ازاد و جعفر عظيم زاده فعال سنديكايي و مدني در زندان و در اثر اعتصاب غذا به سوي مرگ حتمي بايد برود؟؟!!


چرا دزدان ميلياردي ازاد و جعفر عظيم زاده فعال سنديكايي و مدني در زندان و در اثر اعتصاب غذا به سوي مرگ حتمي بايد برود؟؟!!
ساعتي پيش با خانم اكرم رحيم پور همسر زنداني مقاوم اقاي جعفر عظيمزاده تماس گرفتم و احوال همسرشان را پرسيدم كه : تعادل راه رفتن ندارد و به كمك ديگران كمر خم كمر خم راه ميرود.افت شديد فشار خون همراه با كاهش شنوايي و بينايي ، درد شديد كليه و مثانه كه لحظه اي بوده و بيهوش ميشود. و از همه بدتر جمله ي اخر همسر عظيمزاده كه هر تلفني كه ميشود منتظر يك خبر بدهستم!!خبر بد!!ميدانيد يعني چه ؟؟!!چرا دزدان ميلياردي ازاد و جعفر عظيمزاده فعال سنديكايي و مدني در زندان و در اثر اعتصاب غذا بسوي مرگ حتمي بايد برود ؟؟!! محمود احمدي نژاد رئيس جمهور سابق كه به اقا نزديكتر بود چه كار ميكند؟ او كه در دزدي انقدر بيرحم بود كه در ثانيه هاي اخر رياست جمهوريش 16 ميليارد ناقابل بالا كشيد و چون توسط ملت هو شد ناچارا استفراغ كرد.يك حكومت سالم حق مردم هست يا نه؟؟اگر هست كه چرا اين همه فساد و فحشائ و دزدي و غارت و چپاول و....؟؟؟تا ظلمهاي شماهست ، زندان هاي شما هم هست و البته مبارزه هم هست و اين اعتصاب غذاها نيزپايان ندارد و نخواهد داشت.تاريخ كه نخوانده ايد ميدانم.اما تاريخ درس هاي بزرگي به نسل هاي اينده داده و خواهد داد. در تاريخ امده كه عمرو ليث صفاري چون در جنگ با سامانيان شكست خورد و اسير شد ، گرسنه بود تقاضي غذا كرد. برايش غذا اوردند . قبل از خوردن، ناگهان سگي غذايش را خورد و دلو (سطل) به گردن سگ افتاد و سگ فرار كرد. عمرو ليث اهي كشيد و گفت تا نيم روز پيش اشپزخانه ام بار چندين شتر بود و اكنون تمام غذايش توسط يك سگ ولگرد ربوده شد.اين دزديهاي ميلياردي و حتي همين حقوق هاي ماهيانه ي دويست و پنجاه ميليوني خورده تان نخواهد شد.همسر اقاي عظيمزاده ميگويد:دادستان گفته اشتباهي كه در مورد اقاي بهشتي كرديم در مورد اقاي عظيمزاده نخواهيم كرد. شاه در 28 مرداد 32 كه در اثر كودتا بعد از فرار به ايتاليا مجددا به ايران بر گشت، در خاطراتش نوشت : كاش به ايران بر نمي گشتم. و باز در سال 57 گفت : صداي انقلاب شما راشنيدم ولي جقدر دير شنيد!! اره گوشهاي شما هميشه كر و ناشنوا هست!! و مي باشد!!اما فرزندان رشيد ايران همچون جعفر عظيمزاده مثل شما جان عزيز نيستند. ما جانمان را براي ازادي ملتمان به راحتي هديه ميكنيم. امن ترين مكانهاي كشورمان زندانهاست. اين را استبداد ثابت كرده و ازاديخواهاني كه بارها توسط ملت از زندان ازاد شده اند نيز ثابت كرده اند . پس لطفا ما را از زندان نترسانيد
سيد هاشم خواستار نماينده ي معلمان در كانون صنفي فرهنگيان خراسان

خوابگاه دانشگاه است یا بازداشتگاه

اعتراض دانشجویان به تبعیض جنسیتی و کنترل ویژه خوابگاه های دختران

 
خوابگاه دانشگاه است یا بازداشتگاه 
• قانون گذاران و متولیان دانشگاه تهران امروز بر آن شدیم تا با شما بی واسطه و صریح سخن گوییم و این متن، نه تقاضا نامه و نه شکواییه که دادخواهی کسانی است که از تبعیضی که هر دم بیش از پیش بر زنان روا می‌رود به درد آمده است، تبعیضی که خود عامل اصلی مصیبت‌های اجتماعی فراوان و ناهنجاری‌هایی است که هر روز خبرساز است اما نه تنها درمان نمی‌گردد، که هر لحظه افزونی می‌گیرد... ...
اخبار روز-جمعی از دانشجویان خوابگاههای دختران دانشگاه تهران با انتشار بیانیه ای به تبعیض جنسیتی و کنترل شدید ورود و خروج دانشجویان دختر و ارتباطات آنان در خوابگاه ها و فضای دانشگاه اعتراض کردند. دانشجویان می گویند برخورد با مردان و زنان در خوابگاه ها دوگانه است، مسئولان خوابگاههای دختران را با اعمال مقررات ویژه به بازداشتگاه تبدیل کرده اند. دختران در خوابگاه ها حتی برای یک دقیقه دیرکرد مورد بازخواست و تهدید قرار می گیرند. 
یکی از فعالان دانشجویی دانشگاه تهران در باره بیانیه اعتراضی دختران دانشجو به ایلنا گفت: بارها یا به صورت گروهی و یا شخصا به مسئولان دانشگاه در خصوص قوانین؛ نامه نوشتیم و اعتراض خود را مطرح کردیم، در نهایت وقتی به نتیجه نرسیدیم؛ تصمیم به نوشتن بیانیه و انتشار آن کردیم تا شاید توجه مسئولان از این طریق جلب شود. 
وی افزود: خوابگاه دخترانه چمران حدود ۲ هزار و خوابگاه فاطمیه حدود ۳ هزار دانشجو دارد که اغلب این دانشجویان از تبعیض جنسیتی و قوانین غیرمنطقی خوابگاه‌ها ناراضی هستند.
این فعال دانشجویی ادامه داد: اعتراض ما به تبعیض جنسیتی برای ورود و خروج دختران است که بسیار سختگیرانه اعمال می‌شود؛ در حالی که این سخت‌گیری‌ها چیز نانوشته‌ای است و برای پسران هم چنین قوانینی لحاظ نمی‌شود.
وی با بیان این مطلب که تا یک سال‌ و نیم پیش خوابگاه هنگام تاخیر دانشجویان فرم تاخیری را در اختیار دانشجویان می‌گذاشت و پس از آن با خانواده‌ها تماس می‌گرفت و این تاخیر را اطلاع می‌داد، گفت: اما از یک سال‌ونیم پیش دانشگاه تهران بدون اطلاع قبلی از ساعتی به بعد، فرم جدیدی جلوی دانشجو می‌گذارد و دانشجو باید تعهد بدهد.
این فعال دانشجویی ادامه داد: در آیین نامه ضوابط و مقررات سکونت در خوابگاه‌های دانشجویی این دانشگاه آمده است؛ با دانشجویانی که ماهیانه بیش از سه مورد تاخیر غیرموجه و یا سه مورد تاخیر در مراجعه به خوابگاه داشته باشند، برابر مقررات انضباطی برخورد و نهایتا دانشجو از خوابگاه محروم خواهد شد؛ این در حالی است که این شرایط برای پسران اصلا صدق نمی‌کند و این محدودیت‌ها فقط برای دختران اعمال می‌شود.
بیانیه ی دانشجویان
در این بیانیه ی اعتراضی دانشجویان نوشته اند:«مسئولین خوابگاه های چمران و فاطمیه؛ قانون گذاران و متولیان دانشگاه تهران امروز بر آن شدیم تا با شما بی واسطه و صریح سخن گوییم و این متن، نه تقاضا نامه و نه شکواییه که دادخواهی کسانی است که روح عدالت طلبشان از تبعیضی که هر دم بیش از پیش بر زنان روا می‌رود به درد آمده است، تبعیضی که خود عامل اصلی مصیبت‌های اجتماعی فراوان و ناهنجاری‌هایی است که هر روز خبرساز است اما نه تنها درمان نمی‌گردد، که هر لحظه افزونی می‌گیرد...
حضرات و جنابان، در روزگار ما، بر هیچ انسان دانا و آگاهی پوشیده نیست که زنان و مردان در احساس، شعور، توانایی عقلی و اراده ی انسانی، بی شک برابرند و بنا بر همین اصل، عقل سلیم حکم می‌کند حقوق انسانی دو جنس یکسان باشد و هیچ وجودی اجازه‌ی محدود نمودن و پایمال کردن حقوق مسلم دیگری را نداشته‌باشد.
اما گویی دانشگاه دیگر سنگر آزادی نیست و ریشه‌های تبعیض، نه در فرهنگ باطل و اصلاح نشده، که در دل محیط آکادمیک رشد و نمو می یابد»
درادامه بیانیه ی دانشجویان آمده است:« برایمان توضیح دهید چرا باید بپذیریم دلیل محدودیت غیر منطقی ساعات ورود و خروج دختران، تأمین امنیت آن‌هاست؛ درحالی که، خوابگاه چمران با قرار داشتن در دور افتاده‌ترین و صعب‌الوصول‌ترین نقطه‌ی مکانی ممکن، توسط متولیان این قانون برای حدود ۲۰۰۰ دانشجوی کارشناسی دختر، تعیین شده‌است؟ جایی که پس از ساعت ٨ و نیم شب، به ندرت اتوبوسی گذر می‌کند و برای طی مسیر خوابگاه راهی وجود ندارد جز استفاده از تاکسی‌های دربست با نرخ هایی که رانندگان در شرایط معذوریت دختران با وجدان های بیدار خود تصویب می‌کنند؛ یا متوسل شدن به خودروهای شخصی برای پرداخت هزینه‌ی کمتر در حالی که هیچ ضمانتی برای حفظ امنیت آن‌ها وجود ندارد.
...زمانی‌ که تنها برای دختران و زنان، قانونی مصوب و محدودیتی اعمال می‌کنید، سخن گفتن از تأمین امنیت و سلامت توجیهی بیش نیست، چرا که هر زن بر این اساس که از عقل و ادراکی برابر با همتایان مذکر خود بهره‌مند است، توان درک موقعیت و تصمیم‌گیری در مورد امور مربوط به خود را دارد و دخالت بی دلیل خوابگاه و دانشگاه در زندگی شخصی وی جز زیر سوال بردن استقلال، آزادی عمل و عزت نفس وی، نمی‌تواند هدفی درپی داشته باشد 
اگر صحبت از خطری در میان باشد برخاسته از اشتباه بزرگ خود شما در تعیین موقعیت مکانی خوابگاه است و آن‌چه اکنون در جریان است بی‌احترامی به حقوق فردی غیر قابل انکار زنان و بروز رفتارهای قیم مآبانه با ادعای وجود ضعف در قوه‌ی تشخیص خطر آن‌هاست.»
قوانین و مقررات ویژه خوابگاه دختران:
ماده ۱٨) شرایط ملاقات در خوابگاه دختران :
۱-۱٨ ) اوقات ملاقات دانشجویان به تناسب فصل از طرف اداره امور خوابگاه ها تعیین و پس از آن ملاقات ممنوع می باشد.
۲-۱٨ ) ملاقات برای دیدار کننده مرد در اتاق های خوابگاه یا محوطه آن اکیدا" ممنوع است و فقط در محلی که به این منظور تعیین شده اسـت امکان پذیر می باشد.
٣-۱٨ ) ملاقات کننده مرد باید از بستــگان درجه یک دانشجو (پدر، برادر، همسر و عمو) بوده و شناسنامه خود را به مسئول خوابگاه ارائــــه و فرم مخصـوص ملاقات ( یا دفتر مربوطه ) را تکمیل و امضاء نماید.
۴-۱٨ ) مسئول خوابگاه موظف است مشخصات ملاقات کننده مرد را قبل از صدا زدن دانشجو با مشخصات بستگان محرم دانشجو (که قبلا" در فرم مخصوص قید شده است) تطبیق دهد و در صورت مغایرت از ملاقات جلوگیری به عمل آورد.
ماده ۲۰ ) ضوابط و مقررات تاخیر و غیبت در خوابگاه خواهران:
۱-۲۰ ) دانشجو می تواند بعضی از شب ها فقط در منازل خویشاوندان ساکن در شهری که قبلا" مشخصات آدرس و نسبت آنها با دانشجو در فرم مربوطه قید شده و به تایید اولیای قانونی او رسیده است با رعایت سایر موارد حداکثر تا دو شب در هفته اقامت نماید.
۲-۲۰ ) دانشجــوی متقاضی موظــف است مراتـب مندرج در ماده ۱-۲۰ را حداکثر یک روز قبل کتبا" به مسئــول خوابگاه اطلاع دهد و مشخصات خویشاوند خود را در فرم مربوطه ( یا دفتر ) ثبت نماید.
٣-۲۰ ) در صورت عدم تطبیق درخواست دانشجو با مشخصات و آدرس بستگان، مدیریت خوابگاه می تواند ضمن اطلاع رسانی به اولیای قانونی دانشجو، برابر مقررات رفتار نماید.
۴- ۲۰) دانشجوی دختری که مایل باشد در ایام تعطیل به شهرهای محل اقامت بستگان نزدیک خود مسافرت کند نیز مشمول موارد فوق الذکر می باشد.
۵-۲۰) دانشجو پس از مراجعت به خوابگاه موظف است حضور خود را به مسئول خوابگاه اعلام نموده و یا در دفتر ( یا فرم مربوطه ) ثبت نماید .
۶-۲۰ ) در صورت غیبت یا تاخیر غیرموجه در ورود به خوابگاه، دانشجو موظف است مدارک لازم مبنی بر موجه بودن غیبت یا تاخیر خود را به مسئول خوابگاه ارائه نماید .در چنین شرایطی است لازم است خانواده دانشجو حداکثر ۲ روز بود کتباً و یا حضوراً به مسئول خوابگاه توضیح دهند.
۷- ۲۰ ) با دانشجویانی که ماهیانه بیش از سه مورد تاخیر در مراجعه به خوابگاه یا غیبت غیرموجه داشته باشند برابر مقررات انضباطی برخورد خواهد شد.
خیابان‌خوابی دختر دانشجوی خوابگاهی!
برمبنای همین مقررات و قوانین ویژه ی خوابگاه دختران بود که یکی از دختران دانشجو را به خاطر ده دقیقه تاخیر به خوابگاه راه ندادند و خیابان خوابی او به رسانه های دولتی هم راه پیدا کرد. ایسنا از زبان دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی نوشت: "وقتی مطمئن شدم دری برای من باز نخواهد شد به فکر دوستان و آشنایان افتادم، هیچکس در آن شب نبود، تنها من ماندم و خیابان های تهران و صدای بوق و ترمز ماشین ها. ساعت ۲ نیمه شب شده بود و هیچ جایی نداشتم و باید به دنبال سرپناهی امن برای این شب می گشتم. مهمانسراها هم راهم نمی دادند و به سالن ترمینال پناه بردم و تا صبح روی صندلی با چشمانی خیره به کفش های مسافران شب را صبح کردم."
این دانشجوی ساکن خوابگاه در باره جزئیات «شب وحشتناک» به ایسنا گفت: آنشب حدود ۱۰ یا ۱۵ دقیقه دیر رسیدم و هر چه به مسئول خوابگاه اصرار کردم که هیچ سر پناه دیگری ندارم و اگر وارد نشوم باید تا صبح کنار خیابان بمونم، مسئول خوابگاه اجازه ورود به من نداد.
وی با اشاره به اینکه حدود نیم ساعت پشت در خوابگاه ماندم و التماس کردم تا بلکه در باز شود، می‌افزاید:‌ در این مدت باوجود تاریکی و حتی احتمال ایجاد مزاحمت‌ از سوی کارگران ساختمانی داخل کوچه، مسئول خوابگاه باز هم راضی به باز کردن در نشد.
این دانشجوی دختر درباره تجربه تلخ سپری کردن یک شب تا صبح در خیابان‌های تهران، می گوید: بعد از اینکه از بازشدن در خوابگاه ناامید شدم، به ناچار دنبال یک سرپناه گشتم. به چند مهمانسرا رفتم اما از آنجایی که نامه اماکن را می خواستند به من اتاق ندادند. به فکر دوستان و آشنایان افتادم، هیچکس در آن شب نبود، تنها من ماندم و خیابان‌هایی که سیاهی شب و سکوت ترسناکی آن را فرا گرفته بود و تنها گهگاه صدای بوق و ترمز ماشین‌ها بود که زهره ترکم می کرد.
این دانشجوی علامه می‌گوید: آن شب تا ساعت ۲ بامداد در خیابان‌های تهران سرگردان بودم. هنوز هم وحشت آن شب در من تازه است. 

۱۳۹۵ خرداد ۱۳, پنجشنبه

فراخوان فرهنگيان بازنشسته تهران و شهرستانها


فراخوان فرهنگيان بازنشسته تهران و شهرستانها


کانون صنفي معلمان ايران950312
فراخوان فرهنگيان بازنشسته تهران و شهرستانها
توجه. توجه. توجه
فرهنگيان محترم بازنشسته تهران و شهرستانها , ديوان عدالت اداري آراي صادره به نفع بازنشستگان. براي پرداخت مطالبات مربوط به افزايش حقوق به نرخ تورم از سال 86تا 93 بر اساس ماده 125 ق.م.خ.ك را با پايمال كردن حق مسلم و قانوني بازنشستگان به نفع صندوق بازنشستگي و دولت ابطال 
كرده است .براي اعتراض به اين حق كشي ودفاع از حق خود به ما بپيونديد. 
زمان : چهارشنبه 19/ 3/ 95 ساعت 10 صبح
مكان : بزرگراه ستاري - بلوار مخبري- تقاطع ايران زمين - ديوان عدالت اداري
لطفا اطلاع رساني كنيد

۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۸, شنبه

آدرس كانال جامعه فرهنگيان ايران

سلام به دوستان گرامی بدينوسيله ميتوانيد  اخبار مربوط به ایران را از کانال خبری جامعه فرهنگيان ايران دنبال كنيد آدرس تلگرام و كانال در زير آمده است درصورت تمايل ميتوانيد  بدينوسيله باما در تماس باشيد و ازاخبارما مطلع شويد :
@alborzkoha
https://telegram.me/IranianCulturalSociety

۱۳۹۴ اسفند ۲۴, دوشنبه

مراسم بزرگداشتی توسط زنان زندانی سیاسی و عقیدتی در بند نسوان زندان اوین برگزار شد



هم‌زمان با روز جهانی زن- هشت مارس-، مراسم بزرگداشتی توسط زنان زندانی سیاسی و عقیدتی در بند نسوان زندان اوین برگزار شد.
در این مراسم چند تن از زنان زندانی سیاسی با بیان سخنانی به بررسی موضوع زن و جامعه پرداختند و در انتها دل‌نوشته زنان بهایی زندانی درباره فرزندان خردسال زنان زندانی که پدرانشان نیز در زندان به‌سر می‌برند و همچنین نامه‌ای به رییس قوه قضاییه در این مراسم قرائت شد.در ابتدای این مراسم، مریم نقش زرگران با اشاره به تاریخچه مبارزات زنان در غرب برای دستیابی به حقوق برابر، روز جهانی زن را به زنان حاضر در این نشست تبریک گفت: «زنانی که با گرایش‌ها و عقاید مختلف سیاسی، فکری در کنار هم نشسته‌اند تا پیرامون موضوع زن با یکدیگر گفت‌وگو کنندسپس ریحانه طباطبائی در سخنانی با ارائه گزارشی از سفرش به استان سیستان و بلوچستان، با اشاره به موقعیت زنان در این استان، در خصوص یکی از معضلات حقوقی زنان گفت: «مساله تابعیت در قانون به گونه‌ای تعریف شده است که از مادر به فرزند نمی‌رسد و این مسأله به‌ویژه در استان‌های مرزی و با ازدواج زنان با مردان غیرایرانی، منجر به بی‌شناسنامه ماندن بچه‌های بسیاری شده است.» او در ادامه گفت که این کودکان به دلیل نداشتن شناسنامه نمی‌توانند به مدرسه بروند یا مشغول کار شوند یا حتی ازدواج کنند.بهاره هدایت دیگر زندانی سیاسی‌ای بود که به موضوع ضرورت حضور و نقش جدی زنان در عرصه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پرداخت و این حضور را برای رسیدن به توسعه در جوامع و به‌ویژه کشور ایران، امری لازم و ضروری برشمرد. وی در ادامه بحثش، نگاه انتقادی خود نسبت به اعمال تبعیض مثبت را بیان کرد. او با باور به برابری زن و مرد، تبعیض مثبت را برای تحکیم حضور زنان در عرصه عمومی امری غیر ضروری دانست.سپس نرگس محمدی گفت: «جنبش و اعتراضات زنان در سراسر جهان تا زمانی‌که برابری بین زن و مرد به‌وجود نیامده و جنسیت عامل تبعیض باشد، وجود خواهد داشت و ۸ مارس روز زنانی است که برای تغییر شرایط تبعیض‌آمیز علیه زنان در حال مبارزه هستند.» او افزود: «هزینه این مبارزه در برخی جوامع در حد توهین و تحقیر و در برخی جوامع زندان و شکنجه است و باید دید در سراسر جهان چند کشور هستند که از حربه زندان و شکنجه و شیوه‌هایی چون اسیدپاشی علیه حرکت‌های برابری‌طلبانه زنان بهره می‌گیرند.» نرگس محمدی در ادامه با طرح این پرسش که مشتاقم تا بدانم چند زن در چند کشور، چون ما زنان ایرانی در زندان‌های سیاسی، امنیتی و حصر هستند؟، گفت: «می‌توانم به یقین بگویم که در کشورهایی که زنان به مرحله شناخت و آگاهی رسیده و حکومت مانع ایجاد شرایط و فرصت‌های برابری زنان با مردان می‌شود، زنان با پدیده تعرض ذهن و عین مواجه شده و با مشکل دادن هویت جمعی برای تحقق مطالبات خود پای به صحنه می‌گذارند و اینجاست که قدرت برای ممانعت از دستیابی زنان به حقوق برابر علاوه بر بهره‌گیری از سیستم‌های تصویب قوانین و ارائه دستورالعمل و بهره‌گیری از امکانات رسانه‌ای که در نوع خود نه تنها دامن زدن به تبعیض علیه زنان بلکه بسترسازی خشونت علیه زنان نیز است، به‌طور ملموس به پدیده‌های خشونت‌آمیزی چون زندان و شکنجه روی می‌آورنداو در بخش دیگری از سخنان خود با تأکید بر تحقق جامعه مدنی در ایران، گفت که حرکت‌های زنان در بستر جامعه مدنی، حرکتی سنجیده و مناسب در راستای تبیین و تحقق مطالبات فردی و جمعی‌اشان است. نرگس محمدی با بیان اینکه جامعه مدنی ضامن حرکت‌ها و فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی است، گفت که علاوه بر تلاش تلاشگران مدنی، دولت موظف است تا با فراهم آوردن مقدمات حقوقی چون آزادی تجمعات، تشکیل نهادهای مستقل و قدرتمند مدنی، آزادی‌های مدنی و آزادی بیان، این مسیر را هموار سازد.در ادامه این مراسم، نسیم باقری دل‌نوشته زنان بهایی زندانی را برای جمع حاضر خواند. در این دل‌نوشته با عنوان «ماراتن آرتین و بشیر»، زنان بهایی زندانی گفته‌اند:
«بالاخره کامران رحیمیان، پس از چهار سال دشوار زندان رجائی شهر را ترک کرد و آرتین که حالا دیگر 7 ساله بود به آغوش پدر بازگشت تا با هم در انتظار فروردین 1395 بمانند تا فاران نیز پس از 4 سال زندان اوین را ترک کند و خانواده کوچک آنها دوباره به هم بپیوندد.فاران و کامران هر دو از جوانان بهایی محروم از تحصیل در ایران بودند که در مؤسسه علمی آزاد، رشته روانشناسی خواندند و تحصیلات خود را در کانادا ادامه داده و به ایران بازگشتند. آنان در صدد بودند با تدریس در مؤسسه علمی آزاد بخشی از دین وجدانی خود را ادا نمایند و تاوان آن چهار سال زندان برای هریک از آنان بود و محرومیت آرتین از خانواده.در این سال‌ها وجدان‌های بیدار در ایران و جهان به خانواده آنان ادای محبت بسیار نمودند که البته تسلی بخش بود، بخصوص تابلوی مردی که به پای کودکی بوسه می زند خاطره تلخ این خانوده را جاودانه کرد اما به هیچ وجه مانع از تکرار فاجعه نشد.هنوز فاران پای از زندان بیرون ننهاده است که آزیتا برای گذراندن حکم چهار ساله‌اش به ما پیوست. آزیتا و همسرش پیمان نیز در همان مؤسسه مهندسی کامپیوتر خواندند و تحصیلات خود را در پونا در هند تکمیل کرده و به ایران بازگشتند. آنها نیز با وجود داشتن فرزند خردسال تدریس در مؤسسه را با همان قصد و نیت، داوطلبانه به جان پذیرفتند اما نتیجه چهار سال حکم برای آزیتا و 5 سال حکم برای پیمان بود تا بشیر نیز سال‌های کودکی خود را بدون پدر و مادر در کریدورهای زندانها بگذراند.روز ٩ اسفند ٩٤ وقتی آزیتا خود را برای ملاقات حضوری با پیمان آماده می‌کرد، خبر رسید که ملاقات کابینی دارد و در حین ملاقات با خانوده بود که متوجه شد همسر عزیزش را در برابر سالن ملاقات دستگیر کرده‌اند و حال خانواده سرپرستی بشیر را پذیرفته‌اند و باید یک روز در هفته به‌مدت 5 سال او را برای دیدن پدرش به زندان بیاورند و یک روز در هفته بمدت چهار سال برای دیدن مادرش.آن‌روز خانواده سایر زندانیان که صحنه دستگیری پیمان را دیده بودند در بهت و حیرت فراوان بودند، بعضی آشکارا می‌گریستند و برخی بغض و اندوهشان را از زندانی خود مخفی می‌کردند. این دومین بار بود که در طول ماه گذشته همسر یک زندانی را در سالن ملاقات و در برابر زندان دستگیر می‌کردند. بار اول همسر یکی از زندانیان سازمان مجاهدین خلق (فاطمه مثنی) دستگیر شده بود و هنوز شوک و غم ناشی از آن برطرف نشده بود که مجدداً این کار تکرار شده. اینها سؤالاتی است که در ذهن همه وجود دارد چرا بجای ارسال احضاریه از چنین روش‌های غیرقانونی و غیراخلاقی برای ایجاد رعب و وحشت در مردم استفاده می‌کنند و چرا حداقل اجازه ندادند که قبل دستگیری چند دقیقه ملاقات داشته باشند. آزیتا می‌گفت روزی که خود را برای ورود به زندان معرفی کردم از مسئولین خواستم که چون خداحافظی با بشیر و آماده‌سازی او بسیار مهم است، برای پیمان احضاریه بفرستید یا قبلاً او را خبر کنید و حتی پیمان بارها خودش با نماینده دادستان صحبت کرده بود و به او گفته شده بود که شما فعلاً بیرون باشید، پس چرا باید از چنین روشی استفاده شود؟ آزیتا نمی‌دانست که این روشی بود که چهار سال پیش عیناً در مورد فاران نیز بکار برده بودند و آرتین ناگهان خانه را خالی از مادرش یافته بود.این کودکان فرزندان ایران زمین‌اند. آنان روزی از خود خواهند پرسید که پدر و مادرشان چه جرمی مرتکب شده بودند و چه گناهی داشتند که باید چنین احکام سنگینی را تحمل کنند؟بلی داستان غم انگیز خانواده کامران رحیمیان مجدداً بازسازی شد تا وجدان‌های بیدار ایران و جهان به روشنی دریابند که بهائیان ایران هنوز تحت چه میزان ظلم و ستم قرار دارند و با کمال تأسف باید به محرومیت از تحصیل، کسب و کار، حقوق شهروندی، محرومیت اطفال بهایی از داشتن خانواده را نیز اضافه نماییمبر این اساس نامه‌ای به رییس قوه قضاییه در خصوص فرزندان خردسال زنان زندانی که پدرانشان نیز در زندان به‌سر می‌برند نیز تنظیم شد. در این نامه آمده است:
«ریاست محترم قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران
با تحیت، در تاریخ 3 آبان 94 بانوی جوانی به نام خانم آزیتا رفیع زاده به جمع ما در بند نسوان اوین پیوست تا دوران محکومیت چهارساله خود را بگذراند. جرم او تدریس در موسسه علمی آزاد- مؤسسه ای که بهائیان برای جبران بخشی از عقب ماندگی تحصیلی جوانان بهایی دایر نموده‌اند- بود و همسر جوانش پیمان کوشک‌باغی نیز اخیراً به روشی غیرقانونی در برابر زندان اوین دستگیر شد تا به همین اتهام حکم پنج ساله اش را بگذراند. در این میان بشیر پسر 6 ساله آنان تنها و بدون سرپرست مانده است.
با توجه به اینکه تحصیل علم در دیانت مقدس اسلام امری ستوده است و با عنایت به اینکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز منع و استثنایی برای تحصیل ایرانیان در دانشگاه های مملکتی وجود ندارد، با این حال هزاران جوان بهایی برای سال‌هایی چنین طویل از تحصیل محروم مانده‌اند و با عطف نظر به بیانیه دادستان کل کشور وقت حجت الاسلام دری نجف آبادی در هنگام تعطیل تشکیلات جامعه بهایی رسماً اعلام نموده‌اند که حقوق شهروندی بهائیان بمانند سایر ایرانیان خواهد بود. این بیانیه از شبکه سراسری سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد اما هرگز به مرحله عمل در نیامد. استدعا داریم نسبت به لغو حکم این زوج جوان و یا حداقل توقف حکم یکی از آنان برای اداره سرپرستی فرزندشان موافقت بفرمائید
مراسم بزرگداشت روز جهانی زن در بند زنان زندان اوین با خواندن سرود «یار دبستانی» و «ای ایران»، توسط زنان زندانی سیاسی به پایان رسید.
منبع: سايت كانون مدافعان حقوق بشر