۱۳۹۴ دی ۲۶, شنبه

برای بهشتی و مظلومیتش....محمود بهشتی



برای بهشتی و مظلومیتش....محمود بهشتی


دوباره به زندان بازگشت.انتقال دوباره ی او به زندان در شرایطی که احکام پیشین بدون رعایت آیین دادرسی بوده و هنوز حکم محاکمه ی اخیرش صادر نشده نشانه ی چه چیز می تواند باشد؟ به گمان من بازگشت دوباره بهشتی به زندان بیش از هر چیز نمایانگر سخت جانی حاکمیت در برابر کنشگران مدنی به ویژه در شرایط انفعال افکار عمومی است.متاسفانه ما گاهی تحلیل درستی از وقایع پیرامون خود نداریم.وقتی محمود بهشتی لنگرودی دست به اعتصابی آن چنان صعب و سخت و نا محدود زد و همکاران در حمایت از خواسته ی او مبنی بر ابطال حکم ظالمانه اش به یاریش شتافتند،حاکمیت عقب نشینی کرد.عده ای از دوستان با نادیده انگاشتن این دو مولفه این را نشانه ی تغییر رویه قوه قضاییه انگاشتند و به تقدیر از این قوه برخاستند.این در حالی بود که قوه قضائيه اگر قصد تغییر رویه داشت هرگز برای بداقی یک حکم 3 سال دیگر بعد اتمام حکم 6 سال بدون مرخصیش روا نمی داشت.تجربه نشان داده حاکمیت تنها در برابر اصرار و ابرام ما بر خواسته ای حاضر به عقب نشینی است.دادگاه بهشتی در یک سکوت خبری برگزار شد و از آنجا که مقامات کینه ای نانوشته با فعالان مدنی و صنفی دارند بهشتی را دوباره به زندان باز گرداندند.چه که او هم نماد مقاومت برای هم صنفانش است و هم نماد حق طلبی صنفی و از آنجا که در فرایند آگاهی زدایی های کادب و شعور وارونه و بیدار کردن هم صنفان خود نقشی تعیین کننده داشته،نتیجه این می شود که بهشتی دوباره در سکوت خبری علی رغم شرایط جسمانی نامطلوب به زندان عودت داده می شود.واقعیت این است که تا زمانی وجدان جمعی معلمان نخواهد مسئولیت اخلاقی خود را در برابر تحمیل این ستم ها بر اندکی از فعالان صنفی بپدیرد،نتیجه این می شود که بر بهشتی ها،بداقی ها،عبدی ها ،باغانی ها و هاشمی ها ستم مضاعفی می رود.تجربه به تکرار ثابت کرده که هرگاه شاخک های حساسیت جامعه نسبت به موضوعی به درستی کار کرده،توفیق هایی در آن زمینه برای حق طلبان حاصل شده و هرجا که غیر این بوده حاکمیت انتقام خود را از این کنشگران گرفته است.زیرا مجموعه حاکمیت بر این پندارند که استمرار و گسترش این فعالیت ها نهایتا تهدیدی برای تحدید قدرت است و در چنین فرایندی جامعه روندی را در پیش خواهد گرفت که با گسترش اصناف و احزاب جا برای یکه تازان قدرت و ثروت وجود نخواهد داشت.آنان می دانند استمرار این فعالیت ها نهایتا باید به خروج آن ها از پشت صحنه اتاق تاریک سیاست منجر شود و به ناگزیر برای افکار عمومی توضیح قانع کننده ای در برابر رفتارها و گفتارهای خود داشته باشند چیزی که حاکمیت آن را برای خود خطری بزرگ می پندارد و حضور اکنونی ولو ضعیف نهادهای مدنی را خطری بالقوه برای این پیشامد می پندارد.جامعه معلمان می تواند راه خود را جدا کند و در چنبره منافع شخصی و خانوادگی خود را به اسارتی حقارت بار بکشد و برای رفتارش از دیوارهای متعدد توجیه آن قدر بالا رود تا سقف توجیه شکافته شود و می تواند به ندای وجدان خویش با حضور به هنگامش در بزنگاه های تعیین کننده هم به شکل گیری نهاد مدنی یاری رسانند و هم از ظلم مضاعف به بهشتی ها بکاهند.
آدرس تلگرام جامعه فرهنگيان ايران
https://telegram.me/IranianCulturalSociety
تازه ترين خبرهارا ازاين كانال دنبال كنيد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر